سلام پسرای گلم.زمان حلال مشکلاته.هفته ی قبل رو برای هیات و محرم رفتیم خونه ی م... بابابزرگ سعی کردیم بیخیال باشیم هیچکی از آینده خبر نداره داریم کنار میایم با مشکل اخیر. ان شاءالله نتیجه بگیریم. الهم اشف کل مریض
و روزهایی که خیلی سخت میگذرند شبهایی که بی خوابم شخم زدن همه ی منابع اطلاعاتی گریه ها و دردهای یواشکی دو نفره غصه هایی که سنگینی میکنه دیشب خواب معجزه دیدم من به معجزه ایمان دارم قوی میمونیم خدا ما رو تنها نمیزاره الهم اشف کل مریض...
عید غدیر و کادوی بابابزرگ به امیرمحمدجان و خوابیدن همراه خاله سمانه خونه ی بابابزرگ توی م...راستی بابابزرگ و مامانی نوبت اول واکسن سینوفارم رو تزریق کردن ...
اول مرداد۱۴۰۰.همراه بابابزرگ و مامانی رفتین م.. تا دو شب بخوابین اما تماس گرفتن که امیرحسین جان برای المپیاد استعدادیابی دوچرخهسواری پنجشنبه و جمعه بره.با خاله نرگس برگشتند. امیرحسین جانم چهارم شد تجربه ی خوبی بود...