کشیدن بخیه های پای امیرحسین جان
.سلام امیرحسین جان.بعد دو هفته رفتیم بیمارستان و بخیه های پاتو کشیدیم.پاییناش که کامل جوش خورده بود اما بالاش بازه.دلم ریش میشه میبینم.مامانی هم همراهت اومد.امروز ظهری هم خاله سمانه و سیده زهرا اومدن دیدنت.منم سومین کنفرانس محموداباد سخنرانی برخط داشتم که خوب بود.امیر علی دوباره سرما خورده از بس پاچه های شلوارشو میده بالا موقع خواب.امیرمحمد جانم کماکان هر روز صبح بیدار نمیشه و کلی دعوا داریم با هم تا بریم سرکار.خدایی قدر امیرحسینو الان میفهمم. خدا رو شکر.الحمدلله