هفته ی اخر تیر ماه ۱۴۰۱
هفته ی اخر تیر
بابابزرگ و مامانی بهتر شدن.
اما من درگیر شدم
دوشنبه شب عروسی سجاد پسر دایی مامانی بود.
از سه شنبه هم رسما صدام گرفت و دو روزی که خیلی بی حال بودم و خود درمانی کردم.فعلا خودمو قرنطینه کردم تا بقیه نگیرن.
مامانی دو باره دچار استرس شده و همش حالش بده.
خاله سمیه و خاله نرگش هم قرنطینه ان و نمیتونن بهشون سر بزنن.منم که نمیتونم برم
خدا خیر بده خاله سمانه رو شب جمعه بزور بردشون کاجستان.روز جمعه هم بردنشون م ... تا شب
امیدوارم همه چی به خیر بگذره
هفته ی اخر تیر ماه ۱۴۰۱
بابابزرگ و مامانی بهتر شدن.
اما من درگیر شدم
دوشنبه شب عروسی سجاد پسر دایی مامانی بود.
از سه شنبه هم رسما صدام گرفت و دو روزی که خیلی بی حال بودم و خود درمانی کردم.فعلا خودمو قرنطینه کردم تا بقیه نگیرن.
مامانی دو باره دچار استرس شده و همش حالش بده.
خاله سمیه و خاله نرگش هم قرنطینه ان و نمیتونن بهشون سر بزنن.منم که نمیتونم برم
خدا خیر بده خاله سمانه رو شب جمعه بزور بردشون کاجستان.روز جمعه هم بردنشون م ... تا شب
امیدوارم همه چی به خیر بگذره
هفته ی اخر تیر ماه ۱۴۰۱
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی