بیییییشعور
جیگر مامان سلام.دیشب بی خواب شدم و تا 5صبح بیدار یودم.نصفه شبی واسه خودت شروع کردی به صحبت کردن و صبحی هم اصلا یادت نبود.فعلا دستام زخم و زیلیه از ناخونای شما.بابا بهت میگه من باهات قهرم معذرت خواهی نکردی .میگی به خاطر اینکه بهت گفتم بیییییشعور.این قدر بهت رسیدیم.اینم اخرش خوب ادبیاتی پیدا کردی.به هر حال چاره ای نیست میدونم اینم موقتیه و می گذره دوست دارم.بوس
نویسنده :
ماماني
12:15