غلت
سسلام نازم.دیشبم شب قدر بود تا 2بیدار بودی.راستی یه بار هم از روی تختمون غلت زدی و خودتو پایین تخت رو پتو انداختی.میبینی چه کارای خطرناکی میکنی.دیگه تنها گذاشتنت خطرناکه.یه بارم مامانی میگه کنار سفره نشسته بود تا برگشتم دیدم غلت زده رو سفره افطار خیلی ترسیده بودن چون غلت زدنت رو ندیده بودن همش میگن اگه به چایی دست میزد چیکار می کردم.
اما گل پسرم همه عاشقت میشن.دو روز پیش تو بانک بغل همه میرفتی کارم که تموم شد تو اتاق رییس و تو بعلش بودی براش می خندیدی.خیلی دوست دارم.بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی