چهار روز بدون شیر
سلام امیر علی جان.چهارمین روز بدون شیرخوردن هم تموم شد.صبح کلی گریه کردی و بلوزمو بالا دادی که جی جی دوست دارم.
نهار دعوت خاله کنیز و دایی سلمان بودیم که از مکه برگشته بودن.
تا شب با خاله ها حسابی بهت خوش گذشت.دیگر بیهوش شدی.به خونه رسیدیم بیدار شدی و با امیر محمد جان رفتین حموم.
آخر شبی برات تخم مرغ پختم که سیر شی.حالا همش میگی:ماهی جی جی میخواد.
امیر محمد جی جی مبخواد.
ایست.بریم جی جی بخریم.نه داری.اونهاش.من میخوام.
جی جی دوست ندارم
جی جی اوفیه
هنوز باهاش کنار نیومدی.
فعلا پتو انداختم روت.برات قرآن گذاشتم.انشاالله اذیت نشی امشب.عاشقتم.بوووس
نهار دعوت خاله کنیز و دایی سلمان بودیم که از مکه برگشته بودن.
تا شب با خاله ها حسابی بهت خوش گذشت.دیگر بیهوش شدی.به خونه رسیدیم بیدار شدی و با امیر محمد جان رفتین حموم.
آخر شبی برات تخم مرغ پختم که سیر شی.حالا همش میگی:ماهی جی جی میخواد.
امیر محمد جی جی مبخواد.
ایست.بریم جی جی بخریم.نه داری.اونهاش.من میخوام.
جی جی دوست ندارم
جی جی اوفیه
هنوز باهاش کنار نیومدی.
فعلا پتو انداختم روت.برات قرآن گذاشتم.انشاالله اذیت نشی امشب.عاشقتم.بوووس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی