آخرین چهارشنبه سوری 96.واکسن 18ماهگی
ربات نی نی وبلاگ :
پیش نمایش مطلب شما :
سلام.امیر علی جان
امروز زودتر اومدم دنبالت برا واکسن.
با هم رفتیم مرکزبهداشت.قدت83بود.ورنت10.برات مراقبت ویژه وزن نوشت.
واکسن رو هم زدیم.خودتو برا اون خانم خیلی لوس کردی.بهت گفتم خاله رو چندتا دوست داری؟گفتی ده تا.بعدم گفتم هر کی خاله دوست داره دست بالا.تو هم گفتی من.یعنی عاشقت شده بود ها.میگفت بعد واکسن نظرت عوض میشه.بعد رفتیم دنبال داداش که خوب از روی سرسره افتاده بود تو مهد
اولش میگفت کلم درد میکنه
ضربه مغزی شدم
خدا رو شکر کاری نشده بود
تازه دوست نداشت مامانب بفهمن
میگقت چهار نفره منوبردن تو اتاق نوباوه.خلاصه که به خیرگذشته بود.
امیر حسین هم همزمان با ما رسید خونه.خوشحال که مشق عیدشون رو خانم گفته و تعطیل شده.
ششم خونه بابابزرگ رفتیم و تلویزیون رو نصب کردن.سالاد اولیه خوردیم و کم کمک پای امیر علی درد گرفته بود و نمیتونست تکون بده
الان استا دادم تازه خوابیده.
خدایا ممنونم.شکرت.همیشه ازت غافلم.یه لحظه ما رو به خودمون واگذار نکن.پسرام بهت سپردم.مواظبشون باش.الهی امین
پیش نمایش مطلب شما :
سلام.امیر علی جان
امروز زودتر اومدم دنبالت برا واکسن.
با هم رفتیم مرکزبهداشت.قدت83بود.ورنت10.برات مراقبت ویژه وزن نوشت.
واکسن رو هم زدیم.خودتو برا اون خانم خیلی لوس کردی.بهت گفتم خاله رو چندتا دوست داری؟گفتی ده تا.بعدم گفتم هر کی خاله دوست داره دست بالا.تو هم گفتی من.یعنی عاشقت شده بود ها.میگفت بعد واکسن نظرت عوض میشه.بعد رفتیم دنبال داداش که خوب از روی سرسره افتاده بود تو مهد
اولش میگفت کلم درد میکنه
ضربه مغزی شدم
خدا رو شکر کاری نشده بود
تازه دوست نداشت مامانب بفهمن
میگقت چهار نفره منوبردن تو اتاق نوباوه.خلاصه که به خیرگذشته بود.
امیر حسین هم همزمان با ما رسید خونه.خوشحال که مشق عیدشون رو خانم گفته و تعطیل شده.
ششم خونه بابابزرگ رفتیم و تلویزیون رو نصب کردن.سالاد اولیه خوردیم و کم کمک پای امیر علی درد گرفته بود و نمیتونست تکون بده
الان استا دادم تازه خوابیده.
خدایا ممنونم.شکرت.همیشه ازت غافلم.یه لحظه ما رو به خودمون واگذار نکن.پسرام بهت سپردم.مواظبشون باش.الهی امین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی