اولین دندون در هشت ماه و نیمگی
سلام.امیرعلی نازم
جمعه انتخابات بود و رفتیم خونه بابابزرگ.سوار پیکان زرده شدی و خوشحال رفتیم رای گیری.به قول امیرمحمد رنگ کاری.البته امیرحسینم اومد.
بعد دنبال جده رفتیم.تا شب همه نوه ها آتیش سوزوندن.
شبم اونجا خوابیدیم
بابا سه و نیم صبح رسید.
نزدیک ظهر اومدم خونمون.در ضمن امیرحسینم تعطیل شد😆
از عصر امیرعلی تب کرد.نصفه شبی به سی و هشت و چهار رسید.با استامينوفن کنترلش کردیم .
فرداش رفتیم دکتر.گفت احتمالا ویروسیه .من گفتم شاید از دندونت گفت تا دو هفته دیگه از دندون خبری نیست.
البته تو هم چنان دهنت رو قفل میکردی که نگو.
بالاخره بعد سی و شش ساعت تب و بد اخلاقی.دندون کوچولوی خوشگل لثه رو شکافت.
هورامان به جمع کباب خورا خوش آومدی مامان جون.
کارم سخت تر شده.بعد قطره آهن دهنتو میشوم.
امروز ظهر جوجه چینی.عصر شله زرد.غروب نون پختی.
بعله جوگیررر شدم.
خداجونم مواظب همه بچه ها باش.
منم گل پسرامو بهت میسپارم.ممنونم خدا جونم.