بدون عنوان
سلام
خوشگلای مامان تو اون کت و شلوار خیلی خوردنی شده بودین.عروسی تموم شده اما امیرمحمد هنوز هرشب میخواد بره عروسی
بالاخره گفتیم کت و شلوار دادیم خشک شویی یه مدت دست از سرمون برداشته
کماکان بالا میارن و هر بار امیرمحمد میاد پشتم و ماساژ میده میگه:ادراکی.بالا نیار.بیا قرص بخور خوب شی
امیرحسین میگه آخه من شنیدم دکتر بهت گفت سه تا سرم اما تو گفتی کمتر برا همینه خوب نشدی
تازه امیرمحمد شکمو ماساژ میده
فدات ون شم.دوستون دارم
اما کوچولو من هفته دهم شروع شده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی