جشن مادر
امیرحسین جونم کارت دعوت بهم داده تا برم جشن مادر.منم اجازه ام رو گرفتم و با یک جعبه شکلات تلخ که سفارش خود امیرحسین بود از طرف معلمش به مدرسه اشون رفتن.ساعت فارسی دوباره بچه شدیم و کنار پسرا درس یاد گرفتیم.بعدشم دست تو گردنمون انداختن و شعر قشنگشونو خوندن.مراسم جالبی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی