عید فطر94
سلام.پسرای گلم.دو شب آخر ماه رمضون رو خونه بابابزرگ بودیم.خیلی خوش گذشت.بالاخره امیرمحمدم با دستشویی خونه بابابزرگ آشتی کرد.راستی خاله سمانه و سید زهرا جانم عقیق شدن.امشب عیده.فردا هم عید فطر.قرارمون به ختنه امیرمحمد بود ولی بابا بنا به دلایلی😠😠😠بازم اونو عقب انداخت.میگه بذارین برای عید سال دیگه.نمیدونم اون وقت بالاخره راضی میشه یا هنوز بهش اجازه نمیدن.ولش کنیم.شب عیده و فقط اعصابم خورد میشه . بابا م منتقل شهرمون شده😊😊😊😊😊اگه دوباره برنگرده.دعا کنین.امیرحسین جانم برا سنجش رفت و البته خیلی ترسیده بود دستاش سرد سرد بود.ولی همه چی خوب بود خدا رو شکر نمره اش هم 33.
خیلی دوستون دارم.بوسسسسس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی