قرار مامانی و امیرحسین جون
پنجشنبه صبح با صدای زنگ بیدار شدیم.مامانی با امیرحسین قرار بیرون گذاشته بود و دوتایی رفتن بیرون.با هم رفته بودین مدرس تا مامانی وام بازنشستگیشو بده بعد هم جلوی یه قنادی امیرحسین هوس شیرینی میکنه و مامانی مهربون هم از همه نوع شیرینی براش خرید میکنه اینجوریه که الانم امیرحسین خونه بابابزرگه و تا الان قصد اومدن به خونه خودمون رو نکرده.عاشقتونم.بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی