اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

امیرمحمد و جیش

1393/6/4 16:45
نویسنده : ماماني
153 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرا.دیشب امیرحسین همراه مامانی و بابابزرگ خونشون رفت تا شب اونجا بخوابه و برای اولین بار پشت سرشون امیرمحمد گریه کرد و مجبور شدیم ببریمش بیرون دور بدیم.

امروز ظهرم امیرحسین خسته از م برگشت.اتیش روشن کرده بودن و بساط کباب رو راه انداخته بودن مامانی و بابابزرگ چایی خوردن و موقع رفتن امیرمحمدم خودشو بهشون چسبوند و داداشیا رفتن.دو و نیم دنبالشون رفتم که حسابی با خاله سمیه بازی کرده بودن و دلشون نمیخواست برگردن.نهارم ماست سیر خیار گردو خورده بودن تازه به مامانی گفتن اینم شد غذا ولی دیگه خونه خودمون چیزی نخوردن .بعدم امیرمحمد برای اولین بار تو دستشویی جیش2 کرد که جایزه پوشکش نکردم تا الان که یک و نیم ساعت گذشته و خدا رو شکر خشکه.راستی دو تا کلاس دانشگاه هم برام گذاشتن که فردا سرفصلا رو ببینم قبول میکنم.

خدایا هرچی خیره همونو برامون مقدر کن.مین

پسندها (1)

نظرات (0)