اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

یه پنج شنبه معمولی

1392/9/21 20:48
نویسنده : ماماني
100 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگلم.موقع نماز بیدار شدی میگی باید برم مهد.گفتم نه پنجشنبه تعطیلیم.خوشحال گفتی آخ جون و خوابیدی.اما طبق معمول 6ونیم بیدار شدی و خوابت نبری و هر 5 دقیقه منو بیدار کردی با بهانه های مختلف.چایی بده.صبحانه می خوام.فازل(پازل)باب اسفنجی که امیرمحمد گم کرده رو پیدا کن...و بالاخره تسلیم شدم و بیدار.سیب زمینی که دیروز مامانی کلوخی کرده بود رو توی توستر گرم کردیم و خوردیش.صدباری هم به مامانی زنگ زده بودی و طفلی مامانی اومد دنبالت و الان با واحد!!رفتین بازار.بهت پول دادم تا برای خودت خرید کنی.خیلی دوست دارم.بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)