اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

شک شک

1392/6/6 10:45
نویسنده : ماماني
130 بازدید
اشتراک گذاری


پسرم سلام.خوشگلم کلیدای ماشین بابابزرگ رو به جاکلیدیت وصل کردی و حالا همشون نیست شدن میگی گم نمیشه چون روی جاکلیدی نوشته امیرحسین
دیشب جده رو از وسط حسینیه بلند کردی بردی خونشون تا بهت نون بده .بنده خدا با پاهای دردناکش اون همه راه رفته برات ساندویچ مرغ درست کرده
اخر شبی هم میگی می خواستم با مامانی برم بابابزرگ گفت اول از مامانت اجازه بگیر بعد بیا ساعت 12 بردیمت اونجا 12و10 دقیقه زنگ زدی شلوار راحتی ندارم منو ببرین خونمون البته هوا بارونی بود و نمیتونستی رو پشت بوم بابابزرگ بخوابی
امروزم به محض بیدار شدن بردمت اونجا نزدیک خونه میگی تو هیچوقت برام چیزی نمیخری و گریه میکنی.بهت میگم اگه از الان بخوای اعصاب مامانی رو خورد کنی برت میگردونم که میگی اخه تو اشکمو در اوردی نهایتا به یه جعبه شمع و شک شک راضی شدی.الانم دلم واست یه ذره شده.خیلی دوست دارم بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)