بهمن۹۹
سلام پسرای گلم.بهمن پرحادثه ای بود.اولش که حال بابابزرگ خیلی بد شد.تا یک هفته هم دکتر نمیرفت تا بالاخره اینقدر نفس تنگی شدید شد که مجبور شد بره.متاسفانه بابابزرگ رعایت نمیکنه و با وجود نارسایی شدید قلبی همش کار سنگین انجام میده.خداروشکر الان خیلی بهتره بابابزرگ
بعدم برای تغییر حال و روحیه ی بابابزرگ خاله ها برای سیده زهرا و متین تولد گرفتندراستی طاها هم ختنه شد️
یه روز هم اعصاب خوردی داشتیم.دوستای امیرحسین از اول سال کلاس تیزهوشان داشتند تو مدرسه و ما بی خبر بودیم
امسال امیرحسین زده به در بی خیالی.همه چی مجازی شده و بچه ها فراری از درسن
منم ۶ ساعت کلاسای دانشگاه فرهنگیان رو قبول نکردم.واقعا حوصله ی کلاس مجازی رو ندارم
بابا اما ۶ساعت درس برداشته هرچند هنوز خبری از کلاس نیست
خاله سمیه هم برگشته سرکار و سبحان خونه ی بابابزرگه.این هفته امیرحسین و امیرمحمد شب شنبه اونجا خوابیدن تا سبحانو نگه دارن
دوباره کرونای انگلیسی داره شیوع پیدا میکنه.امروز شروع واکسیناسیون کویید۱۹ بوده اینجا.اما تا به ما برسه .....
خدایا مصلحتت رو شکر.سلامتی رو از ما و عزیزامون نگیر
راستی روز مادر هم بود این ماه️
کادوی منم یه شاخه گل