اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

بهار۱۴۰۲

بهار ۱۴۰۲ هم داره روزای اخرشو سر میکنه. چه خوب چه بد داره میگذره. امتحانات بچه ها تمام شد و منم چهارشنبه آخرین مراقبتمو رفتم. امسال طراح سوال کشوری بودم و بماند که چه استرسی کشیدم تا امتحان برگزار شد.خداروشکر همه راضی بودن بابا بزرگ پاهاش خیلییی ورم کرده بود و هفته ی پش خاله ها بردنشون مشهد پیش دکتر سارا امینی.با داروهای جدید ورم تمام شده اما فشار بابابزرگ پایینه.دکتر میگه نباید زیر۹بشه.خیارشور بدین بیاد بالا. دیشب همگی رفتیم پارک دعوت بابابزرگ و مامانی به مناسبت تموم شدن امتحانات بچه ها.خاله سمانه نیومد اخه سیده زهرا آبله مرغان گرفته.اخر شبی متین هم افتاد و پیشونیش خون اومد به خیر گذشت.امیر محمد هم کلاس فوتبال میره و امی علی ژیم...
26 خرداد 1402

دیماه۱۴۰۱

سلام دیماه رو هم با مریضی شروع کردیم.بابا بزرگ و مامان بزرگ از کربلابرگشتن و شدیدا سرما خورده بودن‌شب هممون خونشوت دعوت دلبندی بودیم.منم یه کم مریض بودم. از روز بعد یکی یکی همه مریض شدیم .بعد از ۳هفته کماکان صدام گرفته. از همه بدتر بابابزرگ اینجاست که دوباره قرصا رو نمیخوره چون ماهاش ورم کرده و حالا یه کم سرماخوردگی و ..‌. روزای خیلی سختیه.حال بابا اصلا خوب نیست حرفایی میزنه که ته دلمو خالی میکنه.طفلک مامانی همه جوره راه میاد خودشم سرماخورده و حال نداره بالاخره بعد از ۲روز بابابزرگ چند دونه خرما خورد و بهتر شده.دوباره نذر امام رضا کردم و ختم حمدشفا تو گروه قرانی برای بابا گذاشتن.به خدا که تاثیر داره هر بار میبینم به چشمم ال...
17 دی 1401

پاییز۱۴۰۱

پاییز داره تموم میشه.برو که الهی برنگردی ان شاءالله زمستون فقط سلامتی داسته باشیم.مریضی بره گورشو گم کنه الهم اشف کل مریض...
21 آذر 1401