26ماهگی امیرمحمد جان مبارک.75 ماهگی امیرحسین جانم مبارک
خوب بگم از کارای امیرمحمد جون کماکان شبا دستش روی می میه و قربون صدقش میره تا خوابش ببره اون دستشم رو چشمش تا به زور بخوابه.یه وقتایی هم عروسکاشو ردیف میکنه ذوق میکنه مخصوصا پیشی رو تو بغلش داره رو بالشت زیر پتو تا بخوابه.
سوره توحید رو با داداشی میخونه آخر هر آیه رو
تا ده میشمره بازم به کمک داداشی
عاشق عمو زنجیربافه و صدای ببعی
داداشی هم دیشب ازم تست زبان میگرفت و میگفت میدونی گلو یعنی چسب.فلاور یعنی گل حالا بگو قیچی چی میشه من که کم آو.ردم.تسلیم.و تازگیا میخوای مهندس خاک بشی!!!مثل مهدی آقا
عاشق پزویی و داداش امیرمحمدم همه ماشینا رو سمند میبینه.یه باباجان میزنه که بابا عاشقشه و رگ خواب بابا رو پیدا کرده.خیلی دوستون دارم.بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی