بنیتا دوست مجازی واقعی امیرعلی😍😍😍
سلام.پسرای مامان.
هفته اول دی با مریضی امیرمحمد شروع شد.چشماش قرمز و چرکی شد
پنجشنبه دوست مجازیمون واقعی شد.حمیده جون و دختر گلش بنیتا که یک ماه از امیرعلی بزرگتره از مشهد اومدن خونمون.
به ماشین کنترلی هم برا امیر علی کادو آوردن.
دیشبش بابابزرگ و مامانی رفتن زاهدان.خونه عمه و عمو.جاشون به شدت خالیه
امروز جمعه از پنج صبح امیر حسین بیدار بود و لپ تاپ کارتون میدید.برا امتحان شنبه هم فصل کسر رو از کتاب کانون کار کردیم خدا رو شکر باهوش منه.
از ظهر اما پسری گلودرد.عصر همراه بابا رفتین دکتر.فقط اکسپکتورانت داده.اما الان تب و لرز داره و بالا مباره.
خدایا مریضی رو از پسر گل من دور کن.
هفته اول دی با مریضی امیرمحمد شروع شد.چشماش قرمز و چرکی شد
پنجشنبه دوست مجازیمون واقعی شد.حمیده جون و دختر گلش بنیتا که یک ماه از امیرعلی بزرگتره از مشهد اومدن خونمون.
به ماشین کنترلی هم برا امیر علی کادو آوردن.
دیشبش بابابزرگ و مامانی رفتن زاهدان.خونه عمه و عمو.جاشون به شدت خالیه
امروز جمعه از پنج صبح امیر حسین بیدار بود و لپ تاپ کارتون میدید.برا امتحان شنبه هم فصل کسر رو از کتاب کانون کار کردیم خدا رو شکر باهوش منه.
از ظهر اما پسری گلودرد.عصر همراه بابا رفتین دکتر.فقط اکسپکتورانت داده.اما الان تب و لرز داره و بالا مباره.
خدایا مریضی رو از پسر گل من دور کن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی