دریا.شنا
سلام.دومین و سومین شب سفر رو بابلسر موندیم همون جای همیشگی.هادی شهر.مرکز فرهنگیان امام علی
امسال به تمیزی سالای قبل نیست
و البته که امیر علی جان برای اولین بار خودش تنهایی بلند شد بدون اینکه دست به جایی بگیره
ایستادنش هم بهتر شده.
و فهمیدم که چه قدر شنا رو دوست داره.اول بابا بردش ترسید.بعد که داداشیا رفتن
کم کم نوک پاهاشو بردم و به کم بعد چهاردست و پا تو ساحل به سمت دریا حمله میکرد.
نمیتونستم جلودارش باشم.
دیگه دو تا داداشم خودشونو کشتن و صبح و عصر میرفتن شنا
خدا رو شکر تا حالا خوب بوده.امیدوارم سفر بی خطری داشته باشیم.
امسال به تمیزی سالای قبل نیست
و البته که امیر علی جان برای اولین بار خودش تنهایی بلند شد بدون اینکه دست به جایی بگیره
ایستادنش هم بهتر شده.
و فهمیدم که چه قدر شنا رو دوست داره.اول بابا بردش ترسید.بعد که داداشیا رفتن
کم کم نوک پاهاشو بردم و به کم بعد چهاردست و پا تو ساحل به سمت دریا حمله میکرد.
نمیتونستم جلودارش باشم.
دیگه دو تا داداشم خودشونو کشتن و صبح و عصر میرفتن شنا
خدا رو شکر تا حالا خوب بوده.امیدوارم سفر بی خطری داشته باشیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی