اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

آسانسور

1395/3/29 11:56
نویسنده : ماماني
222 بازدید
اشتراک گذاری

سلامدیروز موقع افطار من و امیرمحمد میخداستیم بریم نون بخریم اولش حس کردم آسانسور خرابه برگشتیم بابا هم باهامون اومد.

اما آسانسور تو همکف توقف نکرد و رفت پایین.خیلی ترسناک بود درا قفل شد و اخطار خارج شدن از مدار رو داد.دیگه تا زنگ زدیم و آتش نشانی اومد یه بیست دقیقه ای طول کشید.از اون موقع امیرمحمد خیلی ترسیده همش میگه از پله ها بریم.اون تو که بودیم هم همش میگفت تشنه جیش دارم گرم چرا درو باز نمیکنن؟

به خیر گذشت.امیرحسین که اصلا نفهمید.

دوستون دارم.بووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)