از شیر گرفتن امیرمحمد عزیزم
سلم .امیرمحمد جون دو سال و 26 روز شیر خوردی.مامان جون دیشب موقع خواب خیلی اذیت شدی همش گریه کردی و منم برات سوره بروج و کلی آهنگ شاد گذاشتم.آخرش 12 شب با خوردن یک شیشه شیر و گذاشتن دستات روی جی جی خوابیدی.تموم روزم نخوابیده بودی و هلاک خواب بودی.
ساعت یک ربع به5 بیدار شدی تا طبق معمول شیر بخوری و این بار دیگه طاقت از کف بریدی .خیلی بی تابی میکردی و همش میگفتی باز کن.(چسب زخم رو)دلم برات یه ذره شده بود و تا تونستم باهات گریه کردم.آخرشم تو بغلم با گذاشتن دستات روی جی جی خوابت برو دقیقا45 دقیقه گره کردی.داداشی هم خونه بابابزرگ خوابیده بود.
صبح ساعت9 بیدار شدی و خدا رو شکر تا الان دیگه شیر نخوردی.دعا می کنم امشب کمتر اذیت شی گلم.طاقت بیار مامانی.دوست د ارم.بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی