آخرین باری که شیر خوردی
سلام گل پسرا
امروز پنجشنبه صبح کلاس داشتم و بعدش انار شیرین خریدم و البته که صبرزرد.داداش امیرحسین خونه بابابزرگ بود.اومدم خونه انارا رو دون کردم و امیرمحمد جانم تا تونست شیر خورد یک ساعت و نیم در این بین منم سوره یاسین رو میخوندم.با حمد و خیلی دعا خوندم تا حضرت رقیه و علی اصغر ثواب این شیردهی رو از ما قبول کنن.بعد کلی بازی کردن امیرمحمد با جی جی انار خوردیم. بعد دیگه کمی صبر زرد مالیدم و روشون چسب زدم.تا بعد نهار خوردن مشکلی نبود اما موقع خواب بعد از ظهرت بهت گفتم:جی جی اوف شده کمی دلسوزی کردی و گفتی:جی جی مامان خباب هر دو تا.
شبم آخرین شب روضه بابابزرگ بود که مسجد رفتیم اما برای دعای کمیل نموندیم و بابا زود برگشت.
ادامه دارد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی