مردبون
امیرحسین نازم دوباره به عروسکت علاقمند شدی و شب پیشش میخوابی.حتما پتو رو خو.دت میندازی .برات قصه من در آوردی تعریف میکنم و از ته قلبت میخندی.بزرگ شدی ولی به نردبون میگی:مردبون.
مواظب امیرمحمدی و خیلی دوستش داری البته دعوا هم میکنین و از دست هم دلخور میشین.عاشقتم بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی