اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

پای امیرحسین اوف شده.

1393/2/6 9:57
نویسنده : ماماني
194 بازدید
اشتراک گذاری

امیرحسین نازم سلام.گلم شب جمعه خونه بابابزرگ خوابیدی و صبحم باهاشون م رفتی.من دانشگاه بودم و ظهری اومدیم تا رسیدیم من و داداشی باغ اومدیم و با یه امیرحسین شاد و شنگول کباب پز مواجه شدیم.نیم ساعتی اونجا بودیم و خونه اون یکی بابابزرگ رفتیم.عصری بهت زنگ زدم که بیا که ای کاش زنگ نمیزدم.اومدی و همراه غزاله و بابا پارک رفتین.منم تو خونه موندم و امیرمحمدو خوابوندم.وقتی اومدی گریه میکردی و بابا گفت چیزی نشده.منم خواستم بغلت کنم اجازه ندادی و ...یک ساعت بعد پاتو زدی بالا و دلم کباب شد.چه قدر صبئری مامان جان الاکلنگ روی پات خورده بود و ورم داشت و حسابی دردناک بود اگه اونجا بودم مطمئنا با غزاله برخورد فیزیکی داشتم.الانم مهد نرفتی و مامانی میاد خونمون عیادتت.هورااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ارادو
9 اردیبهشت 93 16:09
خیلی جالب می نویسید کاش عکس هم ازشون میذاشتید درباره همون سوژه متن.