دارا و سارا
خوشگلم امروز همراه بابایی به مهد جدید رفتیم من که خوشم اومد.اما تو همچین خودتو باختی که نگو.یک کلام صحبت نکردی.حتی نیومدی تا آشپزخونه رو ببینیم.خدا کنه به بهانه داداشی بری.البته راهش یه کم دوره و باید صبح خودم ببرمتون.اگه از مهد تو کوچه مون متنفر نمی شدی که خوب اینجا خیلی نزدیک بود ولی چه میشه کرد؟دعا میکنم زود دوست پیدا کنی و به شرایط جدید عادت کنی.عزیزم دیگه داری بزرگ میشی.امیدوارم یه روز بیام و اینجا رو بخونم و به این نگرانی هام بخندم.خیلی دوست دارم خوشگل مهربونم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی