پفیلا میخوام
دوباره سلاماین هفنه که دوره قران رفتیم بلوز شورت سفید سورمه ای با کرواتت رو پوشیدی و تیپ زدی.خدا رو شکر رذوابط اجتماعیت قویه و با همه خوش و بش میکنی.برگشتنی سوار ماشین بابابزرگ شدی.منم باهاتون سوار شدم جلوی مغازه گفتی:بابابزرگ پفیلا میخوام بعدشم رفغتیم خونه بابابزرگ و هندونه خوردی که عاشقشی.دیشبم با وعدنه بستنی از کلاس جودو داداشیا دل کندی.پشت چراغ قرمز دستتو زدی به شونم و گفتن بستنی بخررر خیلیی کلکی.فراموشم نمیکنی. بابا برات دوچرخه قرمز خریده که البته فعلا بیشتر امیرمحمد سوارشه و بهت نمیده.همون اولم محافظ جلوشو انداخته سطل اشغال.فک کنم حسودی کرده هرچند خودشم دوچرخه ابی داره امیرحسینم امروز رفته خونه خاله سمانه با زهرا بازی کنه.طفل...
نویسنده :
ماماني
18:00