امیرمحمد جانم
امیرمحمدو بردم دستشویی میگه اسم منو فرید کنین عاشق ماشینی و انواع ماشین سمند رو از دور تشخیص میدی حافظه تصویری عالی داری از خیابون رد میشیم میگی اینجا رستورانه.همونی که برای تولد امیرعلی رفتیم
نویسنده :
ماماني
15:25
پیشتازان
امیرحسین جزو گروه پیشتازان مدرسه شده و الان لباسشو کامل کردم.اسم معلم کلاس دومش خانم هامونیه
نویسنده :
ماماني
15:23
بزرق نه بزرگ
سلام خوشگلای مامان. دیشب سه تاتونو خونه مامانی گذاشتیم و رفتیم بازار. برگشتنی خاله سمیه هم اومد و امیرمحمد میگه خاله اجازه ات رو از مهدی آقا بگیر تو کرسی بخوابیم. شب اونجا موند صبحم سیده زهرا اونجا بود و با هم بازی کردین. منتظر بابا هستیم بیاد نهار بخوریم امسال یلدا هنوز معلوم نیست کجا بریم دوستون دارم.بووووس
سه ماه و سه روزگی امیرعلی جانم
سلام پسرای گلم.امروز امیرعلی جان سه ماه و سه روزشه.از ساعت دو تا هشت و نیم با هم بودیم.اولین شبی بود که تنها بودیم. بقیه رفته بودن م. برای اولین بارم خیلی بالا اوردی.کل لباسات و لباسای منو خیس کردی داشتی قطره اد میخوردی الانم امیرمحمد همش میخواد تایپ کنه. امیرحسینم صیح رفته دندان پزشکی اموزش ببینه برای عصب کشی دندونش.خیلی دوست داشت منم باهاش برم که نتونستم برم اخه داداشیا خواب بودن هفته بدی بود بچه ها آنفولانزا گرفته بودن. خدا رو شکر تموم شد. دوستون دارم.بوووس
نویسنده :
ماماني
1:01
تب
امیرعلی جان تب کردی37.6 که باید نیم اضافه کنم و ناله میکنی سر شب بهت استامینوفن دادم خوب شدی الان دو و ربع نصفه شبه.امیرحسین و امیر محمد تو هال افتادن با دستگاه بخور تو اینجا.تو بغلم خوبی میذارم ناله و سرتو چپ و راست میکنی.نکنه گوشت درد میکنه. خدایا ما رو با بجه هامون امتحان نکن.سلامتی همه نری به خصوص پسرامون ازت میخوام.امام رضا جان نظری بهمون بنداز.
نویسنده :
ماماني
2:17
تب
امیرعلی جان تب کردی37.6 که باید نیم اضافه کنم و ناله میکنی سر شب بهت استامینوفن دادم خوب شدی الان دو و ربع نصفه شبه.امیرحسین و امیر محمد تو هال افتادن با دستگاه بخور تو اینجا.تو بغلم خوبی میذارم ناله و سرتو چپ و راست میکنی.نکنه گوشت درد میکنه. خدایا ما رو با بجه هامون امتحان نکن.سلامتی همه نری به خصوص پسرامون ازت میخوام.امام رضا جان نظری بهمون بنداز.
نویسنده :
ماماني
2:17
تب لعنتی
سلام گل ای من.از دیروز درگیر مریضیتونیم اول امیرحسین تب و تهوع الانم امیرمحمد دعا میکنم امیرعلی دیگه نگیره😯😯😯 تقریبا پنج روز تعطیل بودین و خونه بابابزرگ.همشون مریضن
نویسنده :
ماماني
21:38