سر امیرمحمد جون خونی شده
امروز شهادت حضرت محمده و تعطیله چهل و هشتم.صبح از خونه خاله فاطی عدسی برامون آوردن بعدش خونه بابابزرگ م رفتیم آش د اشتن.خوشگل ململن لمیرمحمد تو کوچه زمین خوردی و خودمو بهت رسوندم دستت خونی بود بعد از برداشتن کلاهت دیدم سرت شکسته .مامانی کاشکی من بجات مریض بشم و این جور چیزا رو نبینم.فعلا خوبی.دوست دارم.بوس
نویسنده :
ماماني
14:53