اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

مسافرت

خوشگل مامان سلام.يه 9روزي مسافرت رفتيم که بهت خوش گذشت.تو سالروز تولد 5 سالگيت به ماه قمري مسافرتمون شروع شد.روز اول خاله سميه همراهمون بود تا مشهد.يه شب هم باهامون بود به شما دو تا که خيلي خوش گذشت.همراه خاله توپ بازي ميکردين.محل اسکانمون هم دانشگاه ثامن الحجج بود.روز بعد مهدي اقا و خاله به شاهرود رفتن و شنبه صبح هم ما به سمت شمال راه افتاديم.شب اول رو گرگان بوديم.و به نهارخوران رفتيماونجا گير دادي که فندک بخريم براي بابابزرگ.هر چي هم بهت گفتم اين چيزا به درد بابابزرگ نمي خوره قانع نمي شدي..روز بعد وارد جنگل زيباي گلستان شديم.همش اصرار داشتي تو راه نگه داريم و بزني به جنگل.صبحانه رو تو جنگل خورديم .بعد به سمت ساري راه افتاديم و چون شلوغ بو...
6 شهريور 1392

اولین مسافرت

امیرمحمد مامان سلام.اولین مسافرت طولانیت رو رفتی.خدا رو شکر بچه خوش سفری بودی و اذیتمون نکردی.همیشه یه شیشه اب جوشیبده به توصیه مامانی برات داشتم و تا جایی که تونستم برات غذا درست کردم.یه وقتایی هم از غذای بیرون میخوردی.تو مشهد هم عکس تو و داداشی رو رو ام دی اف زدیم.و بگم اب بازی تو دریا رو هم خیلی دوست داشتی و یک ساعتی تو اب بودی.خدا رو شکر به نیش پشه هم حساسیت نداشتی برعکس امیرحسین.الانم خوابی وهنوز بیدار نشدی.دوست دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه.
6 شهريور 1392