حموم
عزيزم براي اولين بار همراه بابايي رفتين حموم.اولش ترسيدي و گريه ميكردي ولي بعد آروم شدي و بابا تو رو تو لگن گذاشت به داداشي نگاه ميكردي و آروم بودي.خيلي دوست داريم.بوس
نویسنده :
ماماني
17:12