به نام خدا سلام پسرای گلم.مرداد رو شروع کردیم با سنجش امیرعلی جان.که خدا رو صدهزار مرتبه شکر عالی جواب داد و نمره ی سنجشش۱۲۱بود. بابا هم به خاطر مریضیش بعد از یکماه در دومین روز معارفه اش مرخصی داشت و خونه بود.منم که کماکان مریض.برگشتنی نون داغ خریدیم که صبحانه بخوریم.بابابزرگ بهم زنگ زد که بیا مامان حالش بد شده.اورژانس اومده.سرگیجه ی خیلی شدید و همون حالت عصبی.با امیرعلی ماسک زده رفتیم اونجا و مامانی بی حال بود و دراز کشیده.طفلک بابابزرگ هم حیابی پکر و ترسیده بود.گفتم شما با امیرعلی برین دور بزنین پیاده روی.منم نهار درست کردم و خودم بی حال بودم.هوا هم ۵۰درجه و با ماسک و مانتو خیلی گرم بود.تا یک و نیم اونجا بودم و بعد برگشتیم خونمون.امیرحسی...